فرمول خرد – Recknsense


من به دنبال محاسبه‌ای ریاضی بودم که بتوان از آن به عنوان یک مقدار خرد استفاده کرد. این کار بسیار دشواری است، زیرا خرد خود مستعد ذهنیت زیاد است. عقل دقیقاً چیست و چه کسی می تواند بگوید ارزش آن چقدر است؟

به مقاله ای به نام تو و تحقیقات تو توسط ریچارد همینگ (ریاضی دان و دانشمند کامپیوتر) برخوردم که مرا به این فکر انداخت که ممکن است راهی وجود داشته باشد که بتوان برای خرد یا حداقل دانش ارزش قائل شد. تو می توانی در این توصیه درباره مقاله عالی همینگ بیشتر بخوانید. در آن او در مورد دانش مانند بهره مرکب صحبت می کند. دانش اندکی را پس انداز می کنید و در نهایت بازده بالایی خواهید داشت که می توانید آن را نقد کنید. زمینه تشویق به جمع آوری دانش بود و اگر احساس می کنید که سرمایه گذاری در کوتاه مدت نتیجه نمی دهد ناامید نشوید. ایمان داشته باشید، تسلیم نشوید و روزی به آنچه که انصافاً سزاوار آن هستید، خواهید رسید، پس از آن همه جمع آوری دانش به یکباره نتیجه داد.

این ایده که دانش مانند بهره مرکب است نیز در نقل قولی از وارن بافت ظاهر می شود. بافت تا آنجا پیش می رود که ادعا می کند خواندن 500 صفحه در روز کلید موفقیت است اما اضافه می کند که بیشتر مردم از آن پیروی نمی کنند. این توصیه به طور خاص مربوط به سرمایه گذاری و آماده شدن برای جلسات با سرمایه گذاران بود، اما می توان آن را برای هر سرمایه گذاری که در آن مجبور به تصمیم گیری بود، اعمال کرد. هر چه بیشتر بدانید، تصمیم در مورد پول درآوردن بهتر به نظر می رسد. با توجه به یکی از برجسته ترین متخصصان در زمینه خود، شاید عاقلانه باشد که به توصیه های او توجه کنید.

فرمول ریاضی دیگری در میان حکمت که من به آن برخوردم، 10000 ساعت گلادول است. آن عدد جادویی که توسط آن افراد به محض اینکه آن را زیر کمربند خود قرار دهند به قلمرو متخصص حرکت می کنند. در مورد این نظریه خاص و میزان 10000 ساعت اختلافات زیادی وجود دارد، اما شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد مطالعه و تکرار به شما کمک می کند تا به خرد برسید. خواه تسلط بر ویولن تا برتری در گلف باشد. می توانید کتاب گلادول یا این را ببینید مقاله ای که به طور انتقادی ادعای او را بررسی می کند.

اما در این مورد، من به ارزش خرد علاقه مندم، نه روش کسب آن. چگونه می توانیم ارزش یادگیری بیشتر را نشان دهیم؟ تصور من این است که یادگیری کوچک است و اغلب منجر به “بازده های خرد” می شود که هر از گاهی نتیجه می دهد.

من گمان می کنم که این دو فرمول حکمت ممکن است در وسط به هم برسند. یک فرمول نوع بهره مرکب برای به دست آوردن خرد در وهله اول و یک عدد پرداخت هدف که در آن مقدار خرد مورد نیاز به دست می آید (ممکن است 10000 ساعت یا تعداد دیگری باشد).

با فرمول بهره مرکب بازی کنید

تصمیم گرفتم برای یافتن فرمولی برای حکمت قدم بعدی را در جستجوی خود بردارم، بنابراین محاسبه بهره مرکب را بیرون کشیدم. من سعی کردم ارزش پول را با دانش جایگزین کنم. به جای P ($) از یک واحد ارزش جدید برای دانش استفاده کردم و از K برای نشان دادن مقدار اولیه آن استفاده کردم – درست همانطور که با تعادل اصلی اولیه شروع می کنیم. من از W برای خرد به‌عنوان مقدار نهایی استفاده کرده‌ام.

با مقدار 100 (ارزش دانشی که اکنون دارید) و نرخ بهره 10% شروع می کنم، نرخی را تعیین می کنم که دانش جدید یک بار در روز مصرف شود. در مثال پولی، سود به احتمال زیاد به صورت ماهانه تعلق می گیرد. W را بعد از 30 روز، بعد از یک سال و بعد از 5 سال محاسبه کردم.

بعد از 30 روز 100 واحد دانش به 111 تبدیل شد، بعد از 1 سال شد 331 و بعد از 5 سال شد 39942!

اگر عقل و دانش واقعاً به این شکل عمل کند، 5 سال مطالعه هر روز تقریباً 400 برابر بیشتر می شود.

البته، ما به سختی می دانیم که در یک واحد ارزش چقدر دانش داریم، چقدر در طول زمان رشد می کند، و آیا چیزی شبیه بهره مرکب در زندگی واقعی است. اگر مکانی و زمانی برای ایجاد یک سیستم نقطه محور برای جمع آوری دانش و حکمت وجود داشت، شاید ما در اینجا الهام بگیریم.

علم واقعی پشت آن است

چیزی که ما می دانیم این است که اگرچه تعیین کمیت آن دشوار است، اما دریافت دانش جدید از منابع مختلف برای مغز مفید است. تحقیق در سال 2019 نشان داد که الگوهای جدیدی از فعالیت عصبی زمانی پدیدار می شوند که افراد انجام وظایف جدید را یاد می گیرند. این اطلاعات محققان را در مورد این احتمال که افراد مبتلا به آسیب های مغزی ممکن است روزی وظایف جدید را راحت تر یاد بگیرند هیجان زده کرده است.

ما هنوز چیزهای زیادی در مورد چگونگی دستیابی مغز به دانش جدید و تأثیر آن بر مغز ما داریم. سال گذشته یک گام رو به جلو بود همانطور که تحقیقات جدید در Scientific American توضیح می دهد نشان داد که مغز در واقع به روش های غیرمنتظره ای یاد می گیرد. ماده سفید، عایق میلین در اطراف کابل هایی که نورون ها را به هم متصل می کنند، نقش کلیدی ایفا می کند. پیش از این، تمرکز بر تعامل بین نورون ها و سیناپس ها بود. این واقعیت که ما به تازگی این را کشف کرده ایم نشان می دهد که چقدر باید پیش برویم.

کشف جالب دیگری که در این مقاله ذکر شد این است که مغزهای بسیار توسعه یافته مانند مغز یک نوازنده ماهر ساختار مغز را تغییر می دهند. یادگیری، یعنی به نظر می رسد کسب دانش مغز را در مناطق خاصی بزرگتر می کند. فرض طبیعی ممکن است این باشد که این برای کمک به سایر انواع یادگیری که مغز باید انجام دهد مفید است. مانند ماهیچه ای که با ورزش رشد می کند، به نظر می رسد که مغز نیز این کار را انجام می دهد.

در آینده‌ای دور، ممکن است اطلاعات بیشتری در مورد عملکرد درونی مغز و چگونگی تبدیل آن به فرمولی برای میزان دانش یا خرد کسب کنیم. امروز هیچ محاسبه تمیزی وجود ندارد. در حالی که می‌توانیم جنبه‌های فیزیکی بدنمان را قضاوت کنیم، مانند آنچه خون ما حاوی چه چیزی است، قلب ما با چه سرعتی پمپاژ می‌کند، یا با چه سرعتی حرکت می‌کنیم، آنچه مغز ما انجام می‌دهد بیشتر یک راز است.

علیرغم جهش‌های بزرگ در MRI و تکنیک‌های تصویربرداری مغز، ما نمی‌توانیم مقادیری مانند دانش، خرد، خاطرات را به روشی علمی یا ثابت اندازه‌گیری کنیم. تا آن زمان، می‌توانیم بر اساس تجربیات واقعی انسانی خود حدس بزنیم و مشاهده کنیم که چه اتفاقی می‌افتد. اگر تجربه دست اول کارشناسان را در نظر بگیریم، می‌توان نتیجه گرفت که فرمول ترکیبی برای خرد وجود دارد. اینکه آیا ما هرگز محاسبه آن را یاد خواهیم گرفت، داستان دیگری است.



Source link