You are currently viewing این ایده که درختان با هم صحبت می کنند، گمراه کننده است

این ایده که درختان با هم صحبت می کنند، گمراه کننده است



درختانی که ارتباط برقرار می کنند، از یکدیگر مراقبت می کنند و جوامع تعاونی را تقویت می کنند، تخیل مردم را به خود جلب کرده اند، به ویژه در سوزان سیمار. بسیار تحسین شده یک کتاب پیدا کردن درخت مادر، به زودی a فیلم سینماو در آثار دیگری مانند جیمز کامرون آواتار، از پیتر وولبن زندگی پنهان درختان و رمان ریچارد پاورز برنده جایزه پولیتزر داستان بیش از حد.

اما بسیاری از دانشمندان مانند من معتقدند که این تصاویر اکوسیستم ها را نادرست معرفی می کنند و به علت حفاظت آسیب می رسانند.

آیا درختان واقعا حرف می زنند؟ مطمئن. گیاهان هورمون ها و سیگنال های دفاعی را منتشر می کنند. گیاهان دیگر این سیگنال ها را تشخیص داده و فیزیولوژی آنها را بر این اساس تغییر می دهند. اما همه قصه ها مهربان نیستند. گیاهان همچنین مواد آللوشیمیایی تولید می کنند که همسایگان خود را مسموم می کند.

سیمرد و دیگران نشان داده‌اند که ترکیبات کربنی تولید شده توسط یک درخت می‌توانند از طریق شبکه زیرزمینی میکوریزا، قارچ‌هایی که روی ریشه‌های گیاهان زندگی می‌کنند، وارد درختان همسایه شوند و آب و مواد مغذی را که از خاک جمع‌آوری می‌کنند برای قندهای تولید شده توسط گیاهان مبادله می‌کنند. آنها پیشنهاد می کنند که درختان اهداکننده به طور هدفمند و فداکارانه برای دیگران غذا بفرستند تا به رشد آنها کمک کنند و سلامت جامعه را تضمین کنند.

این چگونه کار خواهد کرد؟ مانند سایر فعل و انفعالات اکولوژیکی، همکاری باید از طریق انتخاب طبیعی تکامل یابد، جایی که صفات در فرکانس افزایش می‌یابند زیرا افرادی که آنها را دارند فرزندان بیشتری تولید می‌کنند و صفات را منتقل می‌کنند.

شاید ساده‌ترین توضیح این باشد که این قارچ برای محافظت از منافع خود، کربن را به اطراف حمل می‌کند و میزبان‌های متعددی را برای تامین غذای آینده خود پرورش می‌دهد.

نوع دوستی ممکن است رخ دهد اگر گیرنده احتمال دارد متقابل انجام دهد که در نهایت به نفع اهداکننده خواهد بود. ارتباط متقابل بین درختان ممکن است، اما بسیاری از فعل و انفعالات احتمالا نامتقارن هستند، مانند بین درختان بالغ و نهال های جوان.

رفتار نوع دوستانه در صورتی که به نفع خویشاوندانی باشد که ژن های اهداکننده را منتقل می کنند نیز می تواند تکامل یابد. در حال ظهور شواهد و مدارک نشان می دهد که توزیع مجدد مواد مغذی از طریق شبکه های میکوریزی بیشتر از گیاهان غیرمرتبط برای خویشاوندان مفید است. مکانیسم هایی که گیاهان می توانند تشخیص می دهد و پاسخ بستگان آنها هنوز به طور کامل رشد نکرده اند.

متأسفانه، توضیحی که بیشتر مورد علاقه مروجین است، مبنی بر اینکه درختان منابعی را برای تقویت جامعه ارسال می کنند، کمترین احتمال را دارد. این امر مستلزم آن است که انتخاب طبیعی با انتخاب گروهی مقابله شود – جایی که گروه هایی که همکاری می کنند نسبت به گروه هایی که همکاری نمی کنند سود می برند. وقتی این نیروها با هم تضاد پیدا می کنند، انتخاب طبیعی تقریباً همیشه پیروز می شود، زیرا تعداد افراد بسیار بیشتر از گروه هاست و با سرعت بیشتری تغییر می کنند.

تعجب میکنم کی میکوریزا منابع را از چمن بومی به علف های هرز مهاجم انتقال می دهداین به جای همکاری به عنوان شواهد انگلی تفسیر می شود.

تاکید بیش از حد بر همکاری گمراه کننده است. کف جنگل محل رقابت شدید است. یک درخت افرا بالغ میلیون ها بذر تولید می کند و به طور متوسط ​​تنها یکی از آنها رشد می کند تا به تاج برسد. بقیه با یا بدون کمک مادر خواهند مرد.

در میان این مبارزه، درختان گاهی اوقات می توانند رشد یکدیگر را تسهیل کنند. اما این بدان معنا نیست که یک جنگل به عنوان یک موجود زنده عمل می کند. یک اکوسیستم شامل تنوع دائمی در حال تغییری از موجودات است که دارای تنوع دائمی در حال تغییر از تعاملات مثبت و منفی هستند.

پس از آخرین یخبندان، گونه های مختلف درختی با سرعت های مختلف و در مسیرهای مختلف به شمال مهاجرت کردند. جنگل راش- افرا یا جنگل بلوط هیکوری اصلا تکان نمی خورد. در واقع، درختان در حال حاضر در ترکیباتی زندگی می کنند که ممکن است در گذشته یا آینده مشابهی نداشته باشند.

انسان گرایی در علم تابو است زیرا بیشتر از آنکه به ما کمک کند ما را گمراه می کند. درختان انسان نیستند و جنگل ها خانواده انسانی یا حتی جمهوری نیستند. فرض اینکه آنها هستند فقط می تواند ما را به نتیجه گیری های خیالی برساند.

سیمرد در مصاحبه‌هایش گفته است که عمداً از انسان‌سازی و واژه‌های دارای وزن فرهنگی مانند «مادر» استفاده می‌کند – حتی اگر درخت‌های مورد نظر هم نر و هم ماده هستند – تا مردم بتوانند بهتر با درختان ارتباط برقرار کنند، زیرا «اگر بتوانیم با او ارتباط برقرار کنیم، بیشتر به او اهمیت خواهیم داد

آیا درختان باید ارزش ها و احساسات انسانی داشته باشند تا بتوانند زندگی کنند؟ علم حمایت کننده از حفاظت به اندازه کافی قانع کننده است. اکتشافات جدید در مورد عالم اموات به اندازه کافی هیجان انگیز هستند. مخاطب شایسته شنیدن داستان واقعی است، بدون سردرگمی شخصیت پردازی و استعاره کشیده.

این حواس‌پرتی‌ها ما را از رویارویی با واقعیت باز می‌دارند: تسکین ممکن است واقعی باشد، اما مبارزه داروینی برای هستی نیز همین‌طور است. ما موجودات اخلاقی در دنیای غیراخلاقی هستیم. طبیعت با ارزش های ما شریک نیست و خوشبختانه ما می توانیم از همه راه های او الگوبرداری نکنیم.

بین تلقی گیاهان به‌عنوان اشیا یا افراد، من راه سومی را پیشنهاد می‌کنم: اجازه دهید سعی کنیم گیاهان را با شرایط خاص خود درک کنیم. گیاهان به طور اساسی با ما متفاوت هستند: بی صدا، ریشه دار و غیرقابل درک. ما باید با چالش پرورش احترام برای موجوداتی که با ما متفاوت هستند روبرو شویم – در بدن فردی و پیچیده آنها، در تعاملات پیچیده آنها، در زندگی گسترده آنها.

این یک مقاله نظر و تحلیل است. نظرات بیان شده توسط نویسنده یا نویسندگان لزوما کسانی نیستند که از علمی آمریکایی.



Source link